۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه

جنگ، جنگ، تا کجا؟


پایان ِجنگ (ویا حتی در مرتبه ایی کلی تر، اتمام هر نوع خشونتی) برای آن دسته افرادِ عادی، که نه بانیان شروع و نه ادامه دهنده- گانش بودند، بسیار دشوارتر از حین جنگیدن است. چرا که نمی توانند، با بی معنایی (که اکثر ِجنگ ها دچارش هستند) عملی که انجام داده اند، کنار بیایند. دیر یا زود با این سوال درگیر می شوند، آن همه هزینه های عظیم ِ انسانی و مادی، به چه خاطری؟ و برای افراد ِ اخلاقی تر افسردگی حداقل نتیجه ی این سوال است.
آنقدر این بی معنایی (= بی دلیلی) عظیم و عمیقا "ابلهانه" است که، در سینما دو گونه عمق آن را به تصویر کشیده اند، تراژیک – کمدی. 
برای ما در این کشور، مبارزه با هر نوع جنگ طلبی (خشونت طلبی) می تواند آسان باشد، چرا که حداقل می توانیم براساس تاریخ معاصر خاورمیانه، پاسخ ِ سوال بالا را به نیکی بدانیم، هیچ!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر