۱۳۸۹ اردیبهشت ۵, یکشنبه

قصه جبر و اختیار

در کودکی دو مسیر متفاوت برای رفتن به مدرسه داشتم، یک روز در راه مدرسه تا نیمه های مسیر رفته بودم که ناگهان یک سوال به ذهنم خطور کرد. در اطراف اینکه، آیا خود من این مسیر را انتخاب کردم یا آنکه نه و یا آنکه خدا آن را برای من مقدر کرده است؟ تصمیم گرفتم بر گردم و از آن مسیر بروم به خیال خام-ام که اگر این مسیر هم مقدر بوده حتما، برگشتن و تصمیم به رفتن در مسیر دیگری گرفتن، کاملا با نظر خودم است. باز چیزی ازمسیردوم نگذشته بود که با خود فکر کردم، شاید ناتمام گذاشتن مسیر قبلی و رفتن به مدرسه از راه دوم، خودش تماما طرح وبرنامه ایی از قبل اندیشیده ایی بوده است! میخواستم دوباره برگردم ومسیر دیگر راه انتخاب کنم که به خود آمدم و گفتم این سوال انجا هم می تواند دوباره مطرح شود!
با سرعت به مدرسه رفتم؛ دیدم، که دیر رسیدم، به ناظم باید چه می گفتم؟

۱۳۸۹ فروردین ۲۹, یکشنبه

نقد اخلاقی باروری


با توسعه وسایل پیشگیری باروری، بارورشدن به میزان قابل ملاحضه ایی در حوزه اختیار انسانها قرار گرفته است و در نتیجه عمل اخلاقی نیز در این حوزه بامعنا شده است.
مدعایم اینست باروری در هر شرایطی با یک زندگی اخلاقی در سطح بالا ناسازگار است. منظورم در هر شرایطی اینست که اگر وضعیت اقتصادی و فرهنگی وجسمانی افراد بسیار مناسب باشد نیز این عمل غیر اخلاقیست وکسانیکه از سه موضوع مطرح شده محرومند، طوریکه زندگی همراه با کرامت انسانی برای فرزند را تضمین نمی کند به مرتبه اولی عملی غیر اخلاقی را انجام داده اند. به این دلیل، بگذارید دو فرض را اینجا بیاوریم*:
-          فردی را در نظر بگیرید که فرزندی را به زندگی آورده است و در نتیجه مقدار زیادی هزینه به وجود خواهد آورد. چه برای خودش وچه جامعه
-          فرد دیگر این مقدار هزینه مربوط به خودش را صرف کسی کرده است که از امکانات زیادی (برای مثال خانواده) محروم بوده است –برای تقریب به ذهن مثلا او را به فرزند خوانده-گی پذیرفته است-
با داوری درباره این دو عمل و داشتن این نکته که با محدودیت در منابع روبه رو-ایم وهر اضافه شدن به جمعیت، سرانه ی این امکانات را کاهش میدهد، به وضوح عمل دوم اخلاقی تر است. عمل دوم نه تنها رنجی را از نظر محدودیت در منابع به کسی وارد نمی کند، بعکس حالت اول (چون فرد دیگری به اجتماع افزوده نشده است و به دولت و اجتماع هزینه ی دیگری اضافه نشده است) بلکه مطلوبیت فراوانی را مستقیما برای فرد محروم از امکانات فراهم آمده است و هم غیر مستقیم به جامعه نیز سود میرسد، بعلت تربیت بهتر آن فرد.


*البته شاید درباره عقلانی ویا اخلاقی بودن خود فرزندی داشتن وتربیت ونهاد خانواده، نقد وجود داشته باشد که اینجا محل بحث نبود.
علت نوشتن این موضوع، صحبتهای اخیر رئیس دولت بود که سخت مرا آزرد.

۱۳۸۹ فروردین ۲۱, شنبه

آزادی ملک حقیقی انسان


آزادی در هر حال وهر وضع، ملک حقیقی انسان است. کافیست شخصی خود را بنده ندانسته و اسیر افکار وعقاید دیگران نشود- ژژ روسو
در ادبیات، مفهوم ِ آزادی، در عین ِ اسیری در دست محبوب تجلی می یابد. تشبیهاتی مثل "با یوسف به زندان بودن". اما آیا این یک پارادوکس است؟ / متشرعین آزادی را آلوده نشدن به گناه می دانند. / روشنفکران آزادی را بندگی ِحقیقت  وابزار ِ آن یعنی عقل می دانند. / آزادی را بعضی افراد، سطح کیفی وکمی رسانه ها، انتخابات واقعی، نداشتن زندانی سیاسی و... میدانند. / ریس فعلی دولت، آزادی در ایران را نزدیک به مطلق می داند./ ...  به واقع آزادی چیست؟
مدعایم اینست که گزاره های فوق تماما درست است و ماهیت آزادی جز این نیست. چنان است که، مصادیق آزادی را متنوع وحتی مضاد نموده .
آزادی (1)درانتخاب مطلوب ها و (2)راههای رسیدن به آن مطلوب ها است که توسط فرد متجلی می شود. 
حد اعلای آزادی زمانیست که، که کمیت وکیفیت دو مورد فوق را تنها دو چیز-که دو قید مجاز می نامیم- محدود کند. یکی واقعیات است (مانند قوانین فیزیکی یا زیستی) و آخری، مطلوب های دیگر افراد اجتماع است (با این توضیح اضافی مهم، که این قید با قوانین ِ موقتی توسط اکثرِ افراد آزادانه -به شیوه دمکراتیک- تصویب گردد). به غیر از این دو قید هر چیز دیگری که مانع انتخاب ِ مطلوب ها و راه رسیدن به آنها گردد، سلب آزادیست -قیود غیر مجاز- . از جمله برده-گی فیزیکی ویا فکری، شیوه های حکومتهای استبدادی، فشار اجتماعی در لوای فرهنگ وسنت، علتهای روانشناسی، فقر، سطح پایین ِآموزش و...
به دلیل آنکه به تعداد انسانها 1 و2 های متفاوت داریم، درک آزادی برای افراد گونه گون می شود (پلورالیسم). برای مثال حجاب برای کسی روش یا هدف مطلوبیست وبرای دیگری برهنگی اینچنین است وهر دو درک آزادی میکنند ، آنگاه که بتوانند، انجام-اش دهند. هر چند که مصداق متضادی داشته باشد. هر کس که -چه فرد وچه دولت- 1 و2 های خود را بر دیگری تحمیل کند، چون جز دو قید مجاز نیست، سلب آزادیست. البته در بلند مدت با گفتگویی که کم وکمتر از قیود غیر مجاز بهره گیرد، استفاده شود به واقعیت مشترک می رسیم.
حقوق بشر
توانستیم با فزون شدن دانش-مان به مشترکاتی جهانی در 1 و2 ها برسیم، که مثلا مفاد ِ اعلامیه ی حقوق بشر را تشکیل می دهد. همه شکنجه، برده داری، قتل، حبس ناعادلانه، تعیض نژادی وجنسیتی ... را نامطلوب می دانیم.