۱۳۸۸ بهمن ۱۷, شنبه

آرزوست

هرکس که زنده است ،به امیدی زنده است وگرنه راه خودکشی آسان وارزان است ! به چه امیدی میزه ام چنین با رنج ها! بیشترین امیدی که دارم در جنبه شخصی تر وبا این اولویت: اینست که دوستی بیابم که عمیقا با ودر بودنش شاد باشم ،عشقی دو طرفه وعمیق وانسانی واخلاقی و روشنفکرانه وآزادی بخش وبلعکس هر چیزی که با گذشت زمان مطلوبیتش کاهش می آید ،رو به فزونی گذارد... دیدن و گفتگو با دیگران ودوستان به خودی خود برایم آرام ولذت بخش است ولی اگر در دام ایدال گرایی نیفتم خصلتهای فوق را نداشته اند .امید دیگرم شناخت ژرف ترهستی است .امید کمتر شخصی ام ،امیدی ست که بعلت راه سبز به آینده ایران به آن دلبسته ام وامید کلان ترم نسبت به راهیست که گمان می کنم گذشتگان رفته اند وبشریت را در آن نهاده اند وآن مدرنیته است وحاکمیت انسان وعقل وآموزش ورفاه و اخلاق ولذت بیشتر در آن راستا . درباره امید اولم به شدت با مولانا وبخصوص این غزل همزاد پنداری میکنم:
  • بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست/ بگشای لب که قند فر آوانم آرزوست/ ای آفتاب حسن‌ ٬ برون آ ٬ دمی ز ابر/ کان چهره مشعشع تا بانم آرزوست/ بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز/ باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست/ گفتی ز ناز : بیش مرانجان مرا ٬ برو!/ آن گفتنت که بیش مرانجانم آرزوست/ وان دفع گفتنت که برو ٬ شه به خانه نیست/ وان ناز و باز و تندی در بانم آرزوست/ این نان و آب چرخ چو سیل است بی وفا/ من ماهیم ٬ نهنگم ٫ عمانم آرزوست/ یعقوب وار وا اسف ها همی زنم/ دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست/ والله که شهر بی تو مرا حبس می شود/ آوراگی کوه و بیابانم آرزوست/ زین همرهان سست عناصر دلم گرفت/ شیر خدا و رستم دستانم آرزوست/ جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او/ آن نور روی موسی عمرانم آرزوست/ زین خلق پر شکایت گریان شدم ملول/ آن های و هوی و ٫ نعره مستانم آرزوست/ گویا ترم ز بلبل ٫ اما ز رشک عام/ مهرست بر دهانم و ٫ افغانم آرزوست/ دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر/ کز دیو و دد ملولم و ٫ انسانم آرزوست/ گفتند یافت می نشود ٫ جسته ایم ما/ گفت آن که یافت می نشود ٫ آنم آرزوست/ هر چند مفلسم ٫ نپذیرم عقیق خرد/ کان عقیق نادر ارزانم آرزوست/ پنهان ز دیده ها و ٫ همه دیده ها از اوست/ آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست/ خود ٫ کار من گذشت ز هر آرزو و آز/ از از کا و از مکان ٫ پی ارکانم آرزوست/ یک دست جام باده و یک دست جعد یار/ رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست/ من رباب عشقم و ٫ عشقم ربابی است/ وان لطف های زخمه رحمانم آرزوست/ بنمای شمس مفخر تبریز ٬ روز شرق/ من هدهدم ٬ حضور سلیمانم آرزوست/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر