۱۳۸۸ اسفند ۱۲, چهارشنبه

در باب عشق رومانتیک

رابطه ی معکوس عقل وعشق در ادبیات گذشته موضوع کلیدی بوده است ،ولی آیا اینطوریست؟ قبل از هر چیز برای ابهام زدایی باید مراد خود را از عشق وعقل بیان کرد.
جواب این سوال هم آری و هم خیر است! شکلی از عشق(که آن را عشق سالم می خوانم) با برداشتی از عقل(که آن را عقلانیت عمیق می دانم ونه عقل ابزاری محض) نه تنها می توانند در کنار هم بنشینند ،بلکه ادعایم اینست که عقلانی زیستن ما را به عاشقانه زیستن میکشاند . برای عشق سالم شرایط زیر ضروریست(البته این موارد خلاصه شده نظرات بعضی روانشناسان وفیلسوفان عشق وخودم است که به نظرم مهمترهستن):
  • عشق سالم دو طرفه است .
  • عشق یک فرایند است ونه فراورده(پس عشق در یک نگاه و وصف ِدام گه بودن خزئبلات است) .
  • فرایندیست مبتنی بر معرفت . افزایش شناخت دو طرف از یکدیگر همانا وعمیق وعمیق تر شدن دوست داشتن همانا (البته شناخت مبتنی بر واقعیت،یعنی صادقانه ونه آنچه که در این دنیای مجازی وحقیقی شاهدش هستیم وآن چیزی که درآن نیست صداقت است!)
  • عاشقان متوجه می شوند که نیازی به باهم بودن دارندواین باهم بودن توامان با احساس شادی ولذت در درون است.(فیلم های زردی که در سینماها دارد عشق را کینه ورزی ِهمراه با توهین وتحقیر ودشنام نشان میدهد ،در رابطه عاشقانه ایی که دو طرف آزادانه میل به با هم بودن دارند، چقدر بیمارگونه است)
  • تمام این موارد دو طرف را برای هم یگانه می کند ومیل به غیررا بی معنا میسازد.
  • در عشق وابستگی وجود دارد ولی این وابستگی از جنس اعتیاد نیست! یعنی وابستگی اما با حفظ استقلال طرفین است ،بطوریکه اگر روزی با افزایش شناخت،طرفی تصمیم به قطع کردن رابطه بگیرد این استقلال در تصمیم را داشته وآن طرف نیز این را، واقعیت هر رابطه ایی در زندگی بداند وبپذیردوهمه چیز را تمام شده نداند!
  • وجود موارد بالا مرحله آمیزش را به وجود می آورد ودر واقع مرحله ایست که نوعی یگانگی فیزیکی پس از یگانگی روانیست .
این شرایط عشق سالم را سخت ودژم می نمایاند وحتی دست نیافتنی ،بواقع هم همینطور است . زندگی عاشقانه یک استثنا است ونه یک قاعده ومحتاج کاروزی های بسیار برای هر فرد وهمینطور برای دیگری است وچون ما در دیگری کنترلی نداریم این امر را دشوار واستثنایی میکند.دستاوردهایی مثل احساس شادمانی ومهمتر احساس معناداری در زندگی دارد که هر انسان عاقلی را خواهان آن میسازد. {کارورزی اشاره رفته با آموختن واجرا کردن مهرورزی به دیگران ودر روابط معمولی دست یافتنی است}

۲ نظر:

  1. سلام و درود
    خیلی جالب بود.
    با این که فکر می کنم یه جورایی عشق را زیادی فیزیکی کردی ولی خوب رک و راست نوشته بودی!! و واقعا راست نوشته بودی. فکر کنم بتوانم با بیشتر بند ها موافقت کنم! با یک سری اصلاحات!!
    خوشحال می شوم شما هم به وبلاگ من سر بزنی و نظرت را در مورد "ایمان منطقی" بگی.
    www.avazeboof.blogfa.com

    پاسخحذف